یادداشت پیش رو با استفاده و رجوع به کتاب سواد رسانه ای (جیمز پاتر نویسنده و استادِ دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا، دارای درجه دکتری مطالعات ارتباطی و دکتری در تکنولوژی آموزشی) تدوین اما در خلال آن، مثال هایی خارج از کتاب به منظور سهولت در فهم مخاطب اضافه شده است.

در این نوشتار برداشتی خلاصه گونه از برخی از سرفصل های کتاب آورده شده اما علاقمندان به این گونه مطالب می توانند جهت مشاهده تدریس کامل این مباحث به اینجا رجوع کنند.

 

انفجار اطلاعات

در عصر انفجار اطلاعات، (information explosion) سواد، فقط منحصر در خواندن و نوشتن نیست؛ با سواد فقط کسی که یک زبان خارجی می داند نیست؛ سواد در توانایی استفاده از کامپیوتر یا سواد اقتصادی خلاصه نمی‌شود؛  در این روزگار مفهوم سواد نه تنها به سواد عاطفی و سواد زندگی تسری یافته بلکه مفهوم گسترده‌تر سواد، شامل سواد رسانه‌ای هم می‌شود.



سواد رسانه‌ای یک مهارت است. مهارت مواجهه‌ی درست با رسانه‌ها.

همه رسانه‌ها در پی آن‌اند که روی مخاطب خود تأثیر بیشتری بگذارند و در این تلاش برای تأثیرگذاری، فرقی بین بیست‌و‌سی و بی‌بی‌سی نیست!

لازم است با مهارت سواد‌رسانه‌ای آشنا و یاد بگیریم در مقابل رسانه‌ها که تلاش دارند ما را وادار به پذیرش دغدغه‌هایشان کنند مقاوم و به یک کنشگر حرفه‌ای تبدیل شویم.

 

عصر انفجار_اطلاعات یا informationexplosion

انفجار اطلاعات یعنی هجمه اطلاعات و پیام ها به سمت مخاطب.

هالیوود هرسال، 700 ساعت فیلم تولید می کند و این میزان تولید، به 100هزار ساعت فیلم موجود اضافه می شود.

در سایتی مثل یوتیوب در هر دقیقه توسط مخاطبین 300 ساعت فیلم بارگذاری می شود. این میزان تولید به 1 میلیارد ویدیوی موجود اضافه می شود.

ایستگاه‌های تلویزیونی تجاری سالانه 48 میلیون ساعت پیام ویدیویی تولید می کنند.

ایستگاه‌های رادیویی سالانه 5/65 میلیون ساعت برنامه غیر تکراری تولید می کنند.

روزانه 1500 عنوان کتاب جدید به 140میلیون کتاب موجود اضافه می شود.

این یعنی روز به روز، تعداد پیام ها و هجوم اطلاعات، پیام ها و اخبار به مخاطبین افزایش پیدا می کند.


مواجهه رسانه ای

از جهت مواجهه رسانه ای، رسانه های اجتماعی، شتابان ترین رشد را دارند. مردم محصولات آنها را از طریق تلفن‌های هوشمند مصرف می کنند. رسانه ها به شدت جذابند و مردم ساعات سرکردنشان با آنها را هر سال اضافه می کنند. نقش سواد رسانه ای اینجا پررنگ می شود

مفهوم چندکارگی

یکی از فعالیتهای روزمره مخاطبین، چندکارگی است. هر فرد در هر ساعت به اندازه سه ساعت مواجهه رسانه ای دارد. به فرض همزمان ایمیلها، تلگرام واتسپ را چک و به موسیقی ویا رادیو هم گوش می دهد.

اگرچه چندکارگی راهبرد مناسبی برای کنار آمدن با سیل اطلاعات نیست اما کمک می کند بخش اندکی از اطلاعات را بتوان پردازش کرد.
 

نرم افزار و سخت افزار مغز

هر سال رسانه ها به صورت تهاجمی تر به دنبال توجه ما هستند. آیا ما می توانیم با این وضعیت کنار بیاییم؟ پاسخ اما مربوط به ساختار مغز انسان است که به سخت افزار و نرم افزار تقسیم می شود.

نرم افزار مغز ما که همان ذهن ماست به سخت افزار مغز دستور می دهد و برنامه ریزی می کند که چه کارهایی را انجام دهد و چه کارهایی را رها کند.

بخشی ازین برنامه ریزی ها ابتدا توسط پدر، مادر یا معلمها و بعدتر توسط حکومت، سیاست، دین و.‌‌‌.. به انسان آموزش داده می شود.

همچنین این برنامه ریزی یا برنامه نویسی توسط رسانه هم برای مغز ما نوشته می شود.

اینها پیوسته در ذهن و ناخودآگاه ما در فرم رویه های خودکار در حال اجراست.

 
 

رویه های خودکار

مغز با استفاده از رویه های خودکار بسیاری از کارهای روزمره را انجام می دهد.

رویه های خودکار توالی هایی از رفتار و اندیشه هاست که از راه تجربه می آموزیم و سپس با تلاشی اندک بارها و بارها انجام می دهیم. مثل بستن بند کفش، مسواک زدن و یا رانندگی

رویه های خودکار، عادات خرید شما را مدیریت می کنند؛ بر فرض زمانی که از یک سوپرمارکت پنج قلم کالا می خرید در حقیقت، پنج تصمیم گرفته اید و در صورتی که در فروشگاه صد قلم کالا وجود داشته باشد شما نود و پنج تصمیم برای نخریدن گرفته اید.

 

فرهنگ هم سوپرمارکت است

خب فرهنگ ما هم سوپرمارکتی بزرگ از پیام های رسانه ای است. و وقتی نرم افزار پالایش اجرا می شود هزاران تصمیم برای ما می گیرد.
 
مزیت بزرگ پردازش خودکار، کارآمدی است. و البته معایبی هم دارد و ممکن است پیام های بسیار سودمند را از دست بدهیم.
 

کدنویسی

رویه های خودکار، کدهایی هستند که برای مغز ما نوشته می شوند. رسانه ها و برنامه ریزان رسانه ای به دنبال نفوذ در ذهن مخاطبان هستند. آنها در تلاشند تا کدهای خودکار مخاطبان را برنامه ریزی کنند.
 

رسانه ها و تبلیغات

همت رسانه ها بر اینست که برای مخاطبان سرخوردگی، غم و اضطراب درست کنند تا باخرید محصولات شان، اثرات غم و ... ناپدید شود. مثلا این ذهنیت را در مخاطب خود فعال می کنند که بدن شما متناسب نیست و باید برای دستیابی به هیکل متناسب باید فلان محصول را بخرید.

اگر ازین برنامه ریزی ها خوشتان نمی آید باید یاد بگیرید چگونه کدهای نامناسب را پیدا، حذف و برنامه هایی را بیابید که به شما کمک کنند.
 

سواد رسانه ای یعنی در دست گرفتن کنترل امور.

 

مهارت‌های سواد رسانه ای

سواد رسانه ای مجموعه ای از چشم انداز هاست که ما فعالانه به کار می بریم تا خودمان را در معرض رسانه ها قرار دهیم و معنای پیامهایی را که با آنها مواجه می شویم تفسیر کنیم.

افراد با سواد رسانه ای مفاهیم آماده به صیدی را که در متون رسانه ای در مقابلشان قرار می گیرد را بهتر تشخیص می دهند چرا که می توانند بصورت منفعلانه جذب محتوا نشوند بلکه محتوا را با روش انتقادی مصرف کنند.

 
 

سه بلوک سازنده سواد رسانه‌ای

مهارتها، ساختارهای دانش و طرح شخصی سه بلوک سازنده سواد رسانه‌ای هستند.

کسانی که از سواد رسانه ای می نویسند آن را یک مهارت می دانند. و ازین اصطلاح برای اشاره به مهارت تفکرانتقادی استفاده می کنند.‌

 

اندیشه انتقادی در رسانه

در اندیشه انتقادی رسانه چهار ویژگی وجود دارد:

اول. تمایل به نقدرسانه ها
دوم. نیاز به بررسی مسائل در عمقی بیشتر

سوم. در مواجهه با رسانه ها نظام مندتر و منطقی‌تر عمل کردن
چهارم. توانایی تمرکز بر مهمترین مسائل و نادیده گرفتن باقی مسائل
 

هفت مهارت‌ سوادرسانه ای

یکم. تحلیل:شکستن یک پیام به اجزای معنادار (تجزیه و تحلیل یک داستان خبری به عناصر کوچکتر تا واقعیت و غیر واقعیت را تشخیص دهیم)

دوم. ارزیابی: قضاوت درباره ارزش یک عنصر و مقایسه با یک استاندارد (مثلا تلویزیون یک چیزی را ارزش می نامد اما با رجوع به استانداردهای خودمان می کنیم و با آن می سنجیم)

سوم. گروه بندی: تعیین اینکه چه عناصری به نحوی باهم متشابه یا متفاوتند

(نکته مهم اینست که ما خود فواعد گروه بندی را تعیین کنیم)

چهارم. استقراء: استنباط یک الگو بر اساس مجموعه کوچکی از عناصر و سپس تعمیم آن الگو به همه عناصر مجموعه (از گروه انتخاب شده ای از مردم سوالی را می پرسیم و آن را به جامعه تسری می دهیم)

پنجم. قیاس: استفاده از کل برای توصیف جزء (مثلا همه آدمها می میرند هوشنگ هم آدم است پس هوشنگ هم می میرد)

ششم. هم نهشت سازی: روی هم سوارکردن عناصر و ساخت یک ساختار نو

هفتم. خلاصه سازی: آفرینش یک توصیف کوتاه، روشن و دقیق که اساس یک پیام را در شمار کمتری از واژه ها توصیف کند.

ما از این مهارت ها در زندگی روزمره هم استفاده می کنیم و در سوادرسانه ای هم باید تلاش کنیم در این مهارت ها بهتر شویم.
این هفت مهارت برای آفرینش تغییر و بروزرسانی ساختارهای دانش به کار می‌روند

 
 

ساختارهای دانش

ساختارهای دانش، مجموعه‌هایی از اطلاعات سازمان یافته در حافظه شما هستند.
الف. باید توجه داشت که نظم و ساختاربندی اطلاعات در ذهن، اهمیت بسیاری دارد.

ب. انواع اطلاعات برای ساختاردانش به یک اندازه سودمند نیستند؛
ج. برخی از اطلاعات، سطحی اند مانند شعر پایان تیتراژ یا نام بازیگران یک سریال. این اطلاعات، قطعه قطعه و گذرا هستند.

د. اطلاعات سودمندتر در پاسخ به سؤالاتی مانند چگونه و چرا می آیند.
ه. دانش، ساختارمند و سازمان یافته است. ما باید ساختار دانش خود را تقویت کنیم.

و. برای داشتن سوادرسانه ای باید ساختارهای دانش خود را در پنج حوزه تقویت کنیم:
اول. اثرهای رسانه ای
دوم. محتوای رسانه ای

سوم. صنایع رسانه ای
چهارم. جهان واقعی
پنجم. خود


طرح شخصی
طرح شخصی از اهداف و انگیزه ها تشکیل می‌شود. هدف ها با تعیین اینکه چه چیزی پالوده و چه چیزی نادیده گرفته شود، کارهایی را که برای پردازش اطلاعات لازم است تعیین می‌کنند.
هرچه بیشتر در مورد طرح شخصی بدانید و هرچه تصمیم های آگاهانه تری برای شکل دادن آن بگیرید، بیشتر می توانید فرآیند اثرگذاری رسانه‌ها بر خودتان را بگیرید.

با استفاده از طرح شخصی نیرومند شما می‌توانید کدهای ذهنی تان را بازبرنامه نویسی کنید تا در مقابل نفوذرسانه ها و دستکاری کدهای ذهنی تان بایستید.
سواد رسانه ای مجموعه ای از چشم انداز هاست که ما فعالانه به کار می‌بریم تا خودمان را در معرض رسانه‌های جمعی قرار دهیم و معنای پیام هایی را که با آنها مواجه می شویم پردازش و تفسیر کنیم.
 

توسعه سواد رسانه

گفتیم سواد رسانه ای مجموعه‌ای از چشم انداز هاست؛ چشم انداز چیست؟
 

چشم انداز

فرض کنید می‌خواهیم در مورد زمین شناخت پیدا کنیم.

از بالای یک برج سی و پنج طبقه می‌توانیم اطراف را به شعاع کیلومترها ببینیم؛ اگر این برج در جنگل باشد به این نتیجه می‌رسیم که زمین می‌تواند پوشیده از جنگل باشد؛ اگر برج در حاشیه شهر باشد خانه‌های زیادی را می‌بینیم؛ اگر برج در یک استادیوم ورزشی باشد دیدگاه ما تغییر می‌کند.

می‌توانیم بحث کنیم که کدام چشم‌انداز، تصویر دقیق‌تری از زمین  می‌دهد. اما نکته مهم این است که چه تعداد چشم‌انداز داشته باشیم تا فهممان از چیستی زمین گسترش یابد؛ طبیعتا لازم نیست همه برجها سی و پنج طبقه داشته باشند

لازم است برخی از آن‌ها در حد علفزارها باشند یا بعضی از آن‌ها به‌قدری بلند باشند که متوجه شویم زمین کروی است و آب و هوای متفاوتی دارد. هرچقدر چشم‌اندازها بیشتر باشد می‌توانیم درک بهتر و بیشتری از سیاره زمین داشته باشیم.

سوادرسانه ای هم همین‌طور است؛ با چشم‌انداز بیشتر درک بهتری از رسانه‌ها پیدا می‌کنیم.

 
 

دو ویژگی دیگر سواد رسانه ای

یکم. سواد رسانه ای یک مفهوم چند بعدی با ابعادی بسیار جالب است؛
دوم. سواد رسانه‌ای یک پیوستار است نه یک مقوله

ابعاد سواد رسانه ای شامل:
الف. بعد شناختی: توجه ما را به اطلاعات واقعی مثل نامها، تاریخ ها، تعریف ها متمرکز می‌کند.

ب. بعد عاطفی: توجه ما را بر شیوه درکمان از احساسات آدم های موجود در پیام های رسانه ای متمرکز می کند. (مثل احساسات از روزهای خوش یا لحظات ترس)

(برخی رسانه‌ها از نمادهای آسان تشخیص  در پیام‌ها استفاده می‌کنند تا نیاز نباشد مردم از سواد رسانه‌ای بالایی برخوردار باشند. اما برای مفاهیمی چون دودلی، سرگشتگی، نگرانی نیاز به توانایی بالای تیم تولید پیام رسانه‌ای در انتخاب نمادها دارد.)

ج. بعد زیبایی شناسیک: توجه ما را به هنر و مهارتی که در تولید پیام‌های رسانه‌ای نشان داده می‌شود، جلب می‌کند. (هرچقدر چشم‌اندازهای بیشتری از این بعد زیبایی شناسیک بسازیم تمایز های ظریف‌تری را میان یک بازیگر بزرگ و یک بازیگر معمولی مشخص خواهیم کرد.)

د. بعد اخلاقی: توجه ما را بر ارزش‌ها متمرکز می‌کند. (هرچقدر چشم‌اندازهای اخلاقی ما مفصل‌تر و پالایش شده تر باشد عمیق‌تر می‌توانیم ارزش‌های زیرین پیام‌های رسانه‌ای را درک کنیم.)
اگر چشم‌اندازهای شما برساخته از همه‌ی چهار بعد باشد، سقف سواد رسانه‌ای شما بلندتر شده و بیشتر می‌توانید مطالب رسانه‌ها را بفهمید و لذت ببرید.

ویژگی دوم سوادرسانه ای این است که: سواد رسانه‌ای یک پیوستار است نه یک مقوله. بطور مثال سواد رسانه‌ای مثل یک جعبه نیست که یک شیء یا درون آن باشد یا بیرون آن. یا مثلأ این‌طور نیست که شما یا دانشجو هستید یا نیستید.

بلکه سواد رسانه‌ای را باید مثل یک دماسنج دانست؛ هیچ نقطه‌ای در این پیوستار وجود ندارد که بگوییم کسی اگر زیر این نقطه باشد بی‌سواد رسانه‌ای است یا اگر از آن نقطه بالاتر باشد باسواد رسانه‌ای است. یا سوادش کامل یا کامل‌تر است.

کسانی که در سطوح پایین‌تر سواد رسانه‌ای هستند چشم‌اندازهای کمتری به رسانه ها دارند و آن چشم‌انداز ها به فرض به وسیله ساختارهای دانشی پشتیبانی می‌شوند که اطلاعات کمتری دارند و کمتر سازمان یافته اند.

این افراد قدرت کمتری در لذت بردن از رسانه‌ها و محافظت خود در برابر رسانه‌ها دارند.